سرگردونم آقا سرگردون عین حبیب تو چهرازیفقط یه جمشید ندارم بیاد بپرس چرا سرگردونی؟قاطی کردم حالا تو فرهنگ لغت معنی برای قاطی کردن پیدا نکردم ولی خب منظورم همون سرگردونه بازسرگردونی بد چیزیه یه چیزی و میخوای اما در عین حال نمیخوایمیخوای همه چی تغییر کنه اما از ثباتی که وجود داره داره لذت میبریمکان امن میگن انگار تو روانشناسیاقا من هرچقدر فکر میکنم این روانشناسی بدجور منه طفل معصوم و سرگردون کردهفروید اینو میگه پیاژه اونو میگه خب به من چهاما ته ته ته تهش من دلم پر میکشه برای اون لحظه ای که میتونم با حرفام حال یه آدم و خوب کنم و به زندگی امیدوارش کنم حتی اگه خودم ته ته ته یه چاق عمیق از نا امیدی باشمگاهی حس میکنم خوب بلدم نقش بازی کنمنقش ادم بی تفاوت اما خب این نشخوار های ذهنی (عبارت Overthinking خوشگل تر و باکلاس تره)دهنم را همانند یک جاده خاکی که آسفالت نداشت آسفالت کرده ( در سایتی نوشته که یعنی همان معادل "دهنم سرویس شد" است.یعنی مرا به چالش سختی کشید.یا مرا به سختی انداخت.)حالا هرچی کلا ادمیزاد از هر کلمه ای میگه قطعا نصفشو نمیفهمه چی هست فقط به زبون میارهتا ۱۰ روز آینده با امروز ده روز باید یه تکونی بدم به خودم حالا چجوریشو بهش فکر نکردم اما فرصتی فراهم شده که تکون بدم:|حالا هرچی خلاصه که اوضاع اینطوریاسو من همون دختریم که بالاخره یه خاکی به سرم میریزم برای زندگی و آخرش از لا به لای این همه خاک یه گیاه سبز رشد میکنه خب خیلی چرت گفتم از چرتام معذرت میخوام ولی خب اگه نمیگفتم چجوری این ذهن درهم برهم و شلوغ و پلوغ و آروم کنم خیلیلم غلط املایی قطعا دارم بازم ببشخینیکی نوشته دلش برام تنگ شده خب دلتنگی که گفتنی نیس ابراز کردنیه منم دلم تنگ میشه امانمیدونم درسته یا غلط ابراز کردنش و طلوع زندگی...
ما را در سایت طلوع زندگی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : toloedobarea بازدید : 59 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1402 ساعت: 18:46